سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
شعر عاشقانه زیبا,شعر عاشقانه,شعر عاشقانه جدید,متن عاشقانه جدید,شعر کوتاه عاشقانه,
جای تبلیغات شما
خرید شارژ
برترین کاربر ماه
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
  • هنوز مشخص نشده است
تبلیغات
جای تبلیغات شما
پنل کاربری
شعر های عاشقانه
راز عاشقی و سبک زندگی
موزیک های عاشقانه جدید
آمار سایت
  • آمار مطالب
  • کل مطالب : 391
  • کل نظرات : 147
  • آمار کاربران
  • کل کاربران : 36
  • افراد آنلاین : 7
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 433
  • گوگل امروز : 0
  • آی پی امروز : 238
  • بازدید دیروز : 196
  • گوگل دیروز : 0
  • آی پی دیروز : 141
  • بازدید هفتگی : 629
  • بازدید ماهانه : 1,550
  • بازدید سالانه : 29,281
  • بازدید کل : 441,967
  • اطلاعات
  • امروز : سه شنبه 16 اردیبهشت 1404
  • آی پی شما : 18.218.36.242
  • مرورگر شما : Safari 5.1
اتاق آرزو
عضویت
نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد
نظر سنجی
چی شد که سر از شیدایی در اوردی ؟
نظر سنجی
سایت عاشقانه شیدایی چطور است ؟
خبرنامه
خبرنامه
با عضویت در خبرنـــــــــامه می توانید آخرین مطالب سایت را در ایمیل خود دریافت کنید .
دیگرامکانات

متن جانشین

هایپرتمپ دات آی آر
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
تبلیغات متنی
دوستت دارم...
  • تعداد بازدید : 391
  • اوایل کوچک بود.یعنی من این طور فکر میکردم.اما بعد بزرگ و بزرگ تر شد.آن قدر که دیگر نمیشد آن را در غزلی یا قصه ای یا حتی دلی حبس کرد.حجمش بزرگ تر از دل شد و من همیشه از چیزهایی که حجم شان بزرگ تر از دل می شود،میترسم.از چیز هایی که برای نگاه کردنشان _بس که بزرگ اند_باید فاصله بگیرم،میترسم.از وقتی که فهمیدم ابعاد بزرگی اش رانمی توانم با کلمات اندازه بگیرم یا در "دوستت دارم"خلاصه اش کنم به شدت ترسیده ام.از حقارت خودم لج ام گرفته است.از ناتوانی و کوچکی روح ام.فکر میکردم همیشه کوچک تر از من باقی خواهد ماند.فکر میکردم این من هستم که اورا آفریده ام و برای همیشه آفریده من باقی خواهد ماند.اما نماند.به سرعت بزرگ شد.از لای انگشتان من لغزید و گریخت.ان قدر که من مقهور آن شدم.آن قدر که وسعتش از مرز های"دوست داشتن" فرا تر رفت.آن قدر که دیگر از من فرمان نمی برد.آن قدر که میخواهد من را در خودش محو کند.اکنون من با همه ی توانی که برایم باقی مانده است می گویم "دوستت دارم"تا شاید اندکی از فشار غریبی که بر روح ام حس میکنم رها شوم.تا گوی داغ را برای لحظه ای هم که شده بیندازم روی زمین.

     

    متولد پاییزم
  • تعداد بازدید : 336
  • متولد پاییزم

     

    من متولدِ پاييزم

     

    فصل ِ زردی

     

    فصل ِ بادِ وحشی

     

    فصل ِ شاعرهای پير

     

    فصل ِ نقاشان بی نظير

     

    کس چه می داند!

     

    شايدم بس دلگير!!

     

    راستي چه کسی می گفت؟

     

    « زندگی تر شدن پی در پی در حوضچه اکنون است »

     

    گويا سهراب هم تر شده بود…!

     

    من متولد پاييزم

     

    فصل ِ دلسردی عشق

     

    فصل ِ افتادن ِ برگ

     

    فصل ِ تولد ِ رنگ!

     

    و تـــو هم، متولد پاييز

     

    تو هم ســرد!

     

    تو هم بــاد!

     

    من متولد پائيزم

     

    فصل ديدن رنگ در بعد نگاه

     

    فصل آرامش دل

     

    فصل غوغای نگاه!

     

    فصل خواهش

     

    فصل سايه

     

    فصل باران

     

    بـــاران!

     

     

    پائیز
  • تعداد بازدید : 295
  • پائیز

    پاییز برای بعضی ها دل انگیز است و برای بعضی ها غم انگیز

    برای من فصل سردی دلهاست

    فصل باریدن اشکها

    فصل تنهایی قدم زدن روی برگهای نارنجی

    فصل رقصاندن آتش سیگار در سیاهی و سکوت شب

    اینروزها هوای دلم هم پاییزیست

     

    نیستی
  • تعداد بازدید : 255
  • نیستی

     

     

    میگم مهم نیست

     

    اما وقتی اسمشو میشنوم داغ دلم تازه میشه

     

    میگم مهم نیست

     

    اما وقتی بهش فکر میکنم اشک توچشام جمع میشه

     

    میگم مهم نیست

     

    اما در تنهایی همش باهاش حرف میزنم

     

    میگم مهم نیست

     

    اما بعضی وقتا دستم میره به شمارش زنگ بزنم نزنم بزنم

     

    میگم مهم نیست

     

    اما دلم واسه صداشو خنده هاش لک زده

     

    میگم مهم نیست

     

    اما شبا تاصبح خوابم نمیبره باخودم میگم یعنی داره چیکار میکنه

     

    میگم مهم نیست

     

    اما میدونم چقد مهمه میدونم چقد دوسش دارم

     

    میگم مهم نیست

     

    میگی بگو مهمه، ولی نیست

     

    اره مهمی ،ولی نیستی.....